مادرعشق
تغسيل و تدفين
مردم مدينه پس از آگاهي از شهادت فاطمه (عليها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشييع و تدفين فاطمه (عليها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفين فاطمه (عليها السلام) به تأخير افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامي که شب فرا رسيد و چشمان مردم به خواب رفت، امام علي (عليه السلام) بنا بر وصيت فاطمه (عليها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج ديده همسر خويش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامي که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) (در حالي که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عدهاي از صحابه راستين رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را که البته مورد رضايت فاطمه (عليها السلام) بودند، خبر نمايند تا در مراسم تدفين آن بزرگوار شرکت کنند. (و اينان از 7 نفر تجاوز نميکردهاند). پس از حضور آنان، امير مؤمنان بر فاطمه (عليها السلام) نماز گزارد و سپس در ميان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفيانه در فراق مادر جوان خويش گريه مينمودند، به تدفين فاطمه (عليها السلام) پرداخت. هنگامي که تدفين فاطمه (عليها السلام) به پايان رسيد، رو به سمت مزار رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نمود و گفت:
“سلام بر تو اي رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختري که بر تو و در کنار تو آرميده است و در زماني اندک به تو ملحق شده. اي رسول خدا، صبر و شکيباييام از فراق حبيبهات کم شده، خودداريم در فراق او از بين رفت… ما از خداييم و بسوي او باز ميگرديم… به زودي دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گرديدند و بر او ستم ورزيدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که ديري نگذشته و ياد تو فراموش نگشته…”
امروزه پس از گذشت ساليان متمادي همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفي است و کسي از محل آن آگاه نيست. مسلمانان و بخصوص شيعيان در انتظار ظهور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بزرگترين منجي الهي و يازدهمين فرزند از نسل فاطمه (عليها السلام) در ميان ائمه ميباشند تا او مزار مخفي شده مادر خويش را بر جهانيان آشکار سازد و به ظلم و بي عدالتي در سراسر گيتي، پايان دهد.
مقام حضرت زهرا (عليها السلام) و جايگاه علمي ايشان
فاطمه زهرا (عليها السلام) در نزد شيعيان اگر چه امام نيست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بين مسلمانان به خصوص شيعيان، نه تنها کمتر از ساير ائمه نيست، بلکه آن حضرت همتاي امير المؤمنين و داراي منزلتي عظيمتر از ساير ائمه طاهرين (عليهم السلام) ميباشد.
اگر بخواهيم مقام علمي فاطمه (عليها السلام) را درک کنيم و به گوشهاي از آن پي ببريم، شايسته است به گفتار او در خطبه فدکيه بنگريم؛ چه آنجا که استوارترين جملات را در توحيد ذات اقدس ربوبي بر زبان جاري ميکند، يا آن هنگام که معرفت و بينش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار ميسازد و يا در مجالي که در آن خطبه، امامت را شرح مختصري ميدهد. جاي جاي اين خطبه و احتجاجات اين بانوي بزرگوار به قرآن کريم و بيان علت تشريع احکام، خود سندي محکم بر اقيانوس بيکران علم اوست که متصل به مجراي وحي است (قسمتي از اين خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از ديگر شواهدي که به آن وسيله ميتوان گوشهاي از علو مقام فاطمه (عليها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و يا حتي مردان مدينه در مسائل ديني و اعتقادي به آن بزرگوار ميباشد که در فرازهاي گوناگون تاريخ نقل شده است. همچنين استدلالهاي عميق فقهي فاطمه (عليها السلام) در جريان فدک (که مقداري از آن در ادامه ذکر خواهد گرديد)، به روشني بر احاطه فاطمه (عليها السلام) بر سراسر قرآن کريم و شرايع اسلامي دلالت مينمايد.
مقام عصمت
در بيان عصمت فاطمه (عليها السلام) و مصونيت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آيه تطهير ما را بينياز ميکند. ما در اين قسمت جهت جلوگيري از طولاني شدن بحث، تنها اشاره مينماييم که عصمت فاطمه (عليها السلام) از لحاظ کيفيت و ادله اثبات همانند عصمت ساير ائمه و پيامبر است.
یا زهرا(سلام الله علیها)